شهدا "5" ... معروف بود به طیب

دبیرستان

وسط امتحان معلم را صدا زدم و گفتم آقا ببخشید این کناری های منو جا به جا میکنی

گفت چرا ؟؟؟

گفتم اقا اینا بی معرفتن

جواب چند تا سوالو بهشون گفتم اما اینا یه سوالم بهم نرسوندن :))

Oـــo

خندید و گفت : کدوم سوال ؟؟؟

نشونش دادم و اونم جوابش را بهم گفت :)))

پ . ن : "امروز ... دومین به روز رسانی"

روزی با پدر میخواستیم برویم به یک مجلس مهم.
وقتی آمدند بیرون خانه، دیدم بدون عبا هستند!
گفتم عبایتان کجاست ؟

Oـــo

گفتند مادرتان خوابیده بود و عبا را رویشان کشیده‌ بودم!

به ایشان گفتم : ولی بدون عبارفتن آبروریزی است!!

ایشان گفتند:

اگر آبروی من در گروی آن عباستــ و برداشتن آن عبا هم به بهای از خوابب پریدن مادرتان استــ، نه آن عبا را میخواهم نه آن آبرو را ...

برگرفته از خاطرات : ˝آیت الله فاطمی نیا ˝

فی البداهه ...

مشتری : آقا فلان چیزو داری ؟

من : کامل روی هم دارم ..اینقدر میشه...

مشتری : تِک تِک  هم داری؟؟

Oـــo

من : ؟؟؟؟؟؟؟؟

تِک تِک ؟؟؟؟

مشتری : اره تِک تِک میخام ؟؟

من : اسم برندش تِک تِک هست ؟؟؟

Oـــo

مشتری : نه بابا تِک تِک ... همین چیز .... جدا جدا هم داری ؟؟؟

من Oــــo

مشتری ^ـــــ^

تِک تِک  @ــــ@

پ . ن : "بابت دیروز عذر میخام ... اینقدر داغون بودم که نیومدم اصلا"

لمس بوسه

پ . ن : "امروز ... دومین به روز رسانی"